سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Young and Religion

قبل از قضاوت خوب و با دقت بخوان بعد هرچه دل تنگت میخواهد برام بگو

موهای ژولیده و بهم بافته اش نشون از یک پریشانی عمیق بود ، گردنشو کج کرده بود با کیف مشکی که در دستش بود به اینور آنور حیران و سرگردان نگاه میکرد ، از وضعیتش مشخص بود که خیلی رنج کشیده و از دست ادما ی دور برش ناراحت بود .

ماشین رو کنار خیابان پارک کردم و آروم صداش کردم ، انگار صدامو نمی شنید ، یه خورده بلندر از قبل صداش کردم ، اهای آقا با شما هستم ، یه نگاهی به من کرد و با تعجب گفت من !؟ گفتم بله شما "

بهش گفتم من تا قم میرم ، خیلی خوشحال شد گفت اتفاقا منم دارم میرم قم ؛ گفتم چه خوب !  هم صحبت خوبی برای  هم  میشیم  ، همین که نشست تو ماشین یه آه بلندی از عمق وجودش که نشون از یه خستگی بود  کشید ؛ باهاش سر صحبت را  باز کردم ، از اوضاع و احوالش پرسیدم گفت : ای آقا چی میگی ؟ زندگی ، زندگی مگه برام مونده ، الان سه ماهه دخترم که هنوز چهار سالش تموم نشده را ندیدم ، حاضرم همه دارائی خودمو بدم یه لحظه فاطمه کوچلومو ببینم ، بهش گفتم مگه چی شده ؟! البته اگه فضولی نباشه . با آرومی درحالی که چشماش پر اشک شده بود گفت : نه آقا مشکلی نیست ، نمی دونم دیگران از دخالت کردن در زندگی دیگران چی نفعی می برند گفتم دیگران ؟ گفت بله دیگران ؛ زندگی خیلی آروم و خوشی با زن و بچه ام داشتیم.

از همون ابتدای ازدواجمون خانواده خانومم زیاد موافق وصلت با ما نبودند ، اما از اونجای که من و خانومم ، همدیگرو دوست داشتیم ، زندگی ما شروع شد ، در این میان مادر خانومم بارها و بارها بهانه های گوناگونی تراشید که شاید بتونه این زندگی را از هم به پاشه ؛ ولی موفق نمی شد ، تا اینکه سه ماه پیش که مادر خانومم با دادن شماره تلفن من به یه خانوم که از اخاذان معروف شهر مون هست ؛ که شاید ، بتونه منو پیش خانواده ام خراب بکنه و به اتهام خیانت به خانواده ام به هدفش برسه ، بارها و بار ها این خانوم زنگ میزد درخواست پول میکرد و میگفت اگه به من پول بدی من طرفدادر تو میشم تا طرفدار مادر خانومت ، اما اگه پول ندی روزگارتو سیاه می کنم ، اما به این زور گوئی جواب منفی دادم ، رفتن خانومم از همون لحظه شروع شده ، الان سه ماه میشه که خانومم بچه مو برداشته برده ، هر وقت هم که میرم بچه مو ببینم اجازه نمی دن ، دیگه بریدم واقعا بریدم دارم داغون میشم .

بهش گفتم غصه نخور هرچیزی راهی داره و باید با راهش وارد شد ، بهش گفتم از همون جائی که تو و خانومت همدیگرو دوست داشتین مطمئن باش هنوز خانومت تورا دوست داره ، اما در شرائط کنونی تحت تاثیر احساساتش قرار گرفته ، باید صبر کنی ! در ست میشه .

بهش گفتم اولین قدم برای برگرداندن همو ن ارامش به خونه ، جلب اعتماد خانومت و رفع شبهه است . گفت خب راهش چیه ؟ گفتم من یه مشاور می شناسم باهاش صحبت کنید انشاء الله درست میشه و ایشان با مشاور تماس گرفت تا قرار ملاقات بزارن .

اما چند نکته بسیار حیاتی برای ازدواج

1-      دقت کنید با ناقص از بعد اخلاق ، معرفت و اعمال صالحه ازدواج نکنید ( روایت از  حضرت رسول {ص) است که فرمودند الناقص ملعون } اشتباه نکنید ناقص کسی نیست که چشم یا پا یا دست و یا هر نقصی که در جسم هست داشته باشه ، ناقص کسی هست که از به  کسب معرفت ، و متخلق شدن به اخلاق حسنه ، و آراسته شدن به اعمال صالحه اقدام ننماید و جز از راه خورد و خواب و لذت و شوت به خود نرسد .

2-     دختری را انتخاب بکنید که از هر لحاظ با شما همطراز و در مسئله کفویت با هم مساوی باشند .

3-    لازم است خانواده های عزیز قبل از ازدواج دختر و پسر ، زمینه دیدار آن دو را با هم فراهم نمانید ، البته در این زمینه خواندن عقد و ایجاد محرمیت لازم نیست ، این واقعیتی است که اسلام آن را اجازه می دهد (البته این به معنای روابط دوستی های پنهان نیست که معمولا امروزه رایج بین دختر و پس هست با عنوان دوست دختر و دوست پسر ) اگر اینجور نباشد نمی توانند کمالات و عیوب همدیگرو پیدا بکنند و تصمیم درستی را بگیرند (( باز یاد آور میشم که این دیدارها باید فقط باید قصد ازدواج ، و پسند و عدم پسند مطرح باشد ، تا فضای برنامه از معصیت حضرت حق پاک بماند ، به چند روایت در این زمینه خیلی خوب دقت کنید :

الف - رسول حق به مغیره بن شعبه که با زنی ازدواج کرده بود فرمودند: اگر قبلا او را می دیدی امید توافق و سازش در بین شما بیشتر بود .

ب محمد بن مسلم می گوید از حضرت باقر (ع) پرسیدم :

مردی که می خواهد ازدواج کند ، حق دارد زن مورد نظر برای ازدواج را ببیند ؟

فرمود : آری به گرانترین قیمت می خرد ، چرا حق دیدن نداشته باشد

4- چون زن را پسندید ، و و مایل به ازدواج شد در عین زیبائی زن ، و آراسته بودنش به جمال و کمال ، و دلبری و طنازی وی ، نیت خود را در ازدواج با او برای خدا قرار دهد و به عنوان عمل به دستور و فرمان حضرت حق و اجرای حق و اجرای سنت انبیای الهی ، بخصوص و رسول با کرامت اسلام قدم بردارد .

در این رابطه نیز به چندتا روایت دقت کنید :

الف حضرت رسول می فرمایند : آنکه برای خدا ازدواج می کند ، و برای فراهم کردن وسیله ازدواج دیگران محض خدا قدم بر میدارد مورد استحقاق قرار گرفتن در ولایت خدا را پیدا می کند {محجه البیضاء ج3،ص54}

ب   و به تحقیق رسولانی برای هدایت مردم ، پیش از تو فرستادیم و آنان زنان و فرزندان قرار دادیم {رعد38}

3- عجله نکنید چون اصلا به نفعتون نیست ، در معارف اسلامی آمده که : عجله کار شیطان است ، انتخاب همسر باید با دقت و وقت گذاری و مشورت ، و شناخت لازم از او و خنواده اش صورت بگیرد ، مبادا که در این زمینه خسارتی به طرفین وارد شود و ضربه روحی و روانی ببار آید .

حضرت صادق می فرمایند : انما المراه قلاده فانظر ما تتقلد { بحار ج100 ص 233}

همانا زن گردنبند است ، دقت کن چه گردنبندی بر گردن زندگیت می افکنی


+نوشته شده در چهارشنبه 87/10/25ساعت 11:32 عصرتوسط حکیمی فر | نظرات ( ) |